نینیگولونینیگولو، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

من و نی نی و باباش

ورود تازه وارد

1397/2/20 20:09
81 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم 

یکم مهرماه 97 وقتی رسوندمت مهد سریع رفتم یه بی بی چک گرفتم به محض آزمایش دیدم بلههههههههههههههههههه وای کلی خوشحال شدم یک نفر دیگه به جمع خانوادمون اضافه شد .  رفتم سمت شرکت و آزمایش دادم و جواب اون هم مثبت بود حالا نمی دونستم که چه جوری به تو و بابا اکبر بگم کلی نقشه کشیدم و کلی مطلب خوندم در نهایت تصمیم گرفتم به بابا اعلام کنم و به تو از 7 ماهگی به بعد بگم . رفتیم رستوران و من برگه رو با دوتا جوراب پسر و دختر گذاشتم روی میز شماهارو هم به بهانه دست شستن فرستاده بودم وقتی برگشتین هر دوتاتون با این صحنه مواجه شدین تو که عاشق جوراب بودی فکر کردی من برات جوراب خریدم و دائم توی فیلم می پرسیدی اینو برای من خریدی و من چاره ای نداشتم جز اینکه بگم بله و تو بدون توجه به من و بابا تند تند کفشهاتو درآوردی و جورابهارو می پوشیدی وقتی دیدی کوچیکه گفتی مامان اندازم نیست که منم گفتم آخ آره راست می گی من حواسم نبود و سایز کوچیک گرفتم اما در حقیقت نمی دونستی اوضاع از چه قراره . به همه اعلام کردیم و همه خوشحال شدن و کم کم سوتیها شروع شد و تو هم کنجکاو مخصوصا روزی که شادی جون برام ویس گذاشت از نی نی توی دلی چه خبر وقتی شنیدی چشات برق زد و با خنده گفتی مامان تو توی دلت نی نی داری ومن دیگه نتونستم ازت قایم کنم و مجبور شدم زودتر بگم بهت زمان برای تو خیلی دیر می گذزه و مطمئن بودم که اذیت میشی اما چاره ای نبود و تو تقریبا از 5 ماهگی من متوجه شدی که یه حواهر کوچولو داره میاد و از اون روز گاهی در مورد نی نی سوال می کردی و جالب اینکه به همه می گفتی نی نی ام داره میاد خودت رو مالک می دونستی وسایلت رو آماده می کردی برای ورود نی نی و به همه می گفتی من خواهر بزرگترم و می خوام ازش مواظبت کنم . خوشحالم که با پذیرش مواجه شدم اما می دونستم که 6 ماهه اول خیلی سخت می گذره هر از چند گاهی که دوست داشتی راجع به نی نی حرف بزنیم من از عشق و احساس خوب حرف می زدم تا بتونم تورو آماده کنم و جالب اینه که تو پذیرا بودی و من خوشحال . الان 5 روز مونده تا خواهر کوچولوت رو بغل کنی و تقریبا از 30 روز پیش برات یه جدول کشیدیم و تو روزهای رفته رو خط می زنی تا به روز موعود فرا برسیم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)